بـــــــه وبـــــــــــــــــــــــلاگ هـــــــــــــــــــواداران 11 ســـــــــــــــــــــــرخ آســـــــــــــــــــــــــیـــــــــــــــــــــــا خـــــــــــــــــــوش آمـــــــــــــــــــدیـــــــــــــــــــــــــد گفت و گوی منتشر نشده با عادل فردوسی پور از فوتبال و 90
وبلاگ هواداران(پرسپولیس)

* چندمین فرزند خانواده ای؟

اولین فرزند.

 

* غیر از شما ظاهرا دو نفر دیگر هم هستند.

یک خواهر و یک برادر، خواهرم هشت سال از من کوچک تر است و برادرم ۱۰ سال.

 

* تحصیلاتتان چیست؟

کارشناسی ارشد مهندسی صنایع.

 

* خب، از علایقتان به فوتبال حرف بزنیم. البته من خودم سال های زیادی است شما را می شناسم و این موضوع کمک میکند به بحثمان.

از بچگی علاقه خاصی به فوتبال داشتم. خیلی دنبال می کردم. یعنی برمی گردد به چهار پنج سالگی. وارد مدرسه که شدم این علاقه بیشتر شد. با اینکه در خانواده ما کسی خیلی فوتبالی نبود. وارد دانشگاه که شدم خیلی جدی رفتم دنبال اینکه وارد تلویزیون شوم. رفتم دنبال تست دادن و کلی هم سماجت کردم. کرمانمی ها کلا یک جورهایی سمج هستند (می خندد). پیگیر این قضیه شدم تا اینکه از بد حادثه – البته برای مردم وگرنه برای من مایه افتخار بود – وارد این کار شدم.

 

* برگردیم به آن سال هایی که وارد تلویزیون شدی. سال ۷۳، ۷۴ بود اگر اشتباه نکنم.

دقیقا سال ۷۳٫

 

* با مجلات «شوت» و «وردساکر» زیر بغل می آمدی گروه ورزش که آن زمان ساختمان تولید بود، طبقه ششم.

بله. دقیقا.

 

* یادم هست، روزی که تست دادی. این قدر صدایت بد بود که این دوستان رقیب می خندیدند.

(عادل می خندد).

 

* ولی این قدر پیگیر بودی و اطلاعاتت خوب بود که موفق شدی. آن روزها را که یادت هست؟

خب هنوز صدایم همان است. تغییری نکرده. به هر حال سخت بود. خودتان بوده اید و می دانید واردشدن به صداوسیما چقدر سخت است. خصوصا برای کسی که پارتی نداشته باشد.

 

* واقعا پارتی نداشتی؟

نه. خدایی اش نداشتم.

 

* کی شما را معرفی کرد؟

من آن موقع مترجم روزنامه ابرار ورزشی بودم. فقط لینکی برقرار شد که بیایم تست بدهم. در همین حد. آقای (اردشیر) لارودی (سردبیر آن روزهای ابرار ورزشی) با آقای امیرحسینی که مدیر گروه ورزش بود، حرف زدند و من آمدم تست دادم. سختی زیاد بود.

 

* جواد خیابانی می گوید من عادل را انتخاب کردم و تست گرفتم.

کمک کرد. به هر حال، ولی اینکه تست مستقیم بگیرد نه. به هر حال در مسیری که من طی کردم به من کمک کرد.

 

* الان رابطه تان چطور است؟

الان هم خوب است. مشکلی نداریم.

 

* هنوز هم شاگرد و استادی است؟

 (با مکث) به هر حال هر کسی از کسی چیزی یاد می گیرد، باید مدیونش باشد.

 

 *عادل فردوسی پور روزهای اول تنیس گزارش می کرد. رشته های مختلف گزارش می کرد. یادم هست کم کم رفتی ورزشگاه آزادی و چندتا گزارش کوتاه. کی بود که رسما گزارشگر فوتبال شدی؟ به هر حال یادم هست که گزارشگر ها خیلی بد راه می دادند و این طور نبود که به راحتی قبولت کنند.

 خب من وقتی آمدم ۲۱ سالم بود. وقتی گفتم می خواهم فوتبال گزارش کنم. همان طور که شما گفتید، خندیدند. گفتند بابا ولمان کن. بچه ۲۰ ساله آمده اینجا می خواهد فوتبال گزارش کند. به هر حال کسانی بودند که تجربه زیادی داشتند. خب، من کارم با تنیس شروع شد. فقط هم تنیس گزارش کردم. رشته های دیگر نبود.

 

* ست لایت گزارش می کردی؟

بله. برنامه خوبی بود. زنده بود. یک کم به من اعتماد کردند. کم کم در حد یکی دو دقیقه گزارش فوتبال خارجی و اطلاعات دادند همین جوری شروع شد. دو دقیقه، سه دقیقه، پنج دقیقه و بعد همین جوری رفت بالا تا اینکه به برنامه گزارش ورزشی، که تهیه کننده اش آقای سعید توابی بود، رسید. آن برنامه فوتبال باشگاه های انگلیس پخش می کرد که من اطلاعاتم خوب بود. چون از بچگی فوتبال انگلیس را دنبال می کردم. همه اینها پله پله باعث شد که من رشد کنم. در جام ملت های ۱۹۹۶ امارات من به عنوان اطلاعات دهنده مشغول شدم. از پنج دقیقه و ۱۰ دقیقه شروع شد تا اینکه رسید به گزارش کامل و من شدم گزارشگر فوتبال.

 

* عادل فردوسی پور فکر می کند چیزی که دلش می خواهد شده یا فکر می کند می توانسته بهتر از این هم باشد؟

همیشه دوست دارم پیشرفت کنم. هیچ وقت نمی گویم به اینجا که رسیده ام، اوکی، کافی است. همیشه دوست دارم پیشرفت کنم و مطمئنم خیلی فاصله دارم با آنجایی که مدینه فاضله ام است.

 

* عادل، از نوروز چه خاطراتی داری؟

 خب به هر حال همه خاطرات خوب دارند. چون همه کنار خانواده هستند و دید و بازدید می روند و…

 

* امسال نوروز چه کار کردی؟

در کنار خانواده بودم.

 

* خانه مادرزن هم رفتی سر بزنی؟

بالطبع، این هم یکی از کارهایی است که باید بکنم (می خندد).

 

* چند سال است ازدواج کرده ای؟

چهار پنج سالی است.

 

* ازدواج سنتی یا با تفاهم خودتان؟

تلفیقی از هر دوتا.

 

* خانمتان با شما تفاهم دارند؟

چاره دیگری ندارند (می خندد).

 

* به هر حال کار سختی داری. خیلی وقت ها تا نصف شب بیرون هستی.

سخت که هست ولی خب کنار آمده اند.

 

 *برویم سراغ برنامه ۹۰٫ از کی راه افتاد؟ طرحش را چه کسی داد؟ به هر حال یک مقدار کپی برداری بود. قبول داری؟

 صددرصد سال ۱۳۷۸ طرح برنامه را خودم دادم. آن موقع مدیر گروه ورزش آقای رضایت بودند. ایده اصلی اش وقتی شکل گرفت که برنامه Match of the day انگلیس را دیدم. همیشه یک ابهام در ذهن خدم بود که در بازی هایی که در شهرستان ها برگزار می شود، چه اتفاقی می افتد. همه اطلاعاتمان در حد مجله دنیای ورزش و کیهان ورزش بود و برنامه روزنه که آن موقع اسمش بازتاب بود. آن هم با ید می ایستادیم ببینیم آیا نوار بازی ها می رسد یا نه. در نهایت با پنج شش روز تاخیر پخش می شد. خب همین باعث شد این ایده شکل بگیرد. ما طرح برنامه را دادیم و خیلی خام شروع کردیم. از شکل گرفتن ایده تا شروع برنامه شاید ۲۰ روز هم نشد. برنامه شروع شد و با شیوه آزمون و خطا رفتیم جلو.

 

* الان فکر می کنی برنامه خیلی بهتر از روزهای اول شده؟

من فکر می کنم حداقل به لحاظ کار تلویزیونی خیلی بهتر شده ایم. بالاخره مخاطب هم جذب کرده و کار سخت تر شده. اوایل ما خیلی مخاطب نداشتیم. الان برنامه به عنوان یک مرجع حساب می شود.

 

 *آقای صالح نیا را که می شناسی؟ ولی الله صالح نیا، گزارشگر قدیمی.

آقای کیومرث صالح نیا!

 

* بله بله. کیومرث. ببخشید من اشتباه گفتم… خاطرم هست قبل از اینکه شما بیایید تلویزیون، ایشان از شبکه ۲ آمد شبکه ۳ و طرحی داد که بیاییم شنبه ها بازی ها را بررسی کنیم. چیزی شاید شبیه به همین برنامه ۹۰٫ شاید آن موقع شرایط مناسب نبود، به همین دلیل خیلی از این طرح استقبال نشد و برنامه شکل نگرفت. فکر نمی کنی برنامه ۹۰، زاییده زمان و شرایط مناسب رسانه ای بود؟

خب آره من قبول د ارم. می شد این طرح داده شود و پذیرفته نشود. به هر حال آن موقع فضا یک مقدار فضای بازی بود برای کار کردن و راحت کار کردن. به هر حال نکته ای که باعث شده ۹۰ این قدر مخاطب پیدا کند این بوده که خط قرمزهایی که برای خیلی از برنامه ها وجود داشته – نه اینکه برای ما وجود نداشته باشد، وجود داشته – ولی ۹۰ خیلی به اینا خط قرمزها نزدیک شد…

 

* این خط قرمزها چی بوده؟

مثلا ما همیشه یک تابو درست کرده بودیم که نمی شود از علی پروین انتقاد کرد. از ناصر حجازی نمی شود. این خیلی بد بود که یکسری آدم ها مصونیت داشتند. این برنامه آمد تا حدی تابوشکنی کرد. این تابوشکنی تا حدی بود که از خط قرمزها رد نشد، یعنی سعی کرد رد نشود. این صراحت باعث شد مردم احساس کنند حرف دلشان زده می شود. همین باعث شد مخاطب برنامه بیشتر و بیشتر شود.

 

* ۹۰ تا حالا چندبار بهترین برنامه شده؟

 والله هر وقت انتخابابات بوده، غیر از یک دوره که ویژه برنامه جام جهانی شد، بهترین برنامه ۹۰ شده. فکر کنم پنج دوره از شش دوره.

 

* خودت را مدیون چه کسانی می دانی؟

خیلی ها. یکی دو نفر نیستند که اسمشان را ببرم. از مسوولانی که کمک کردند تا با شیوه سعی و خطا جلو برویم و اجازه دادند خطا هم بکنیم. خانواده ام. دوستانم. گفتم که یکی دو تا نیستند.

 

* مسوولان ما خیلی انتقادپذیر نیستند. مدیران، داورها و همه. ایرادگرفتن از دیگران در برنامه ای که این همه مخاطب دارد به هر حال خوشایند هیچ کس نیست. تا حالا برایت دردسر درست نشده؟

دردسر که خب در حد اینکه مثلا… (مکث می کند) خب وقتی از کسی انتقاد می کنی، چند وقت از دست آدم ناراحت می شود. این طبیعی است. خصوصا کسانی که عادت کرده اند از آنها تعریف و تمجید شود. عادت کرده اند بیایند تلویزیون، رادیو، این ور، آن ور و بگویند به به شما بهترین هستید! چه چه شما چقدر خوب هستید! خب برای اینها خیلی سخت است. ولی اگر انتقاد بحق باشد، به مرور زمان خود آن طرف هم بشود یکی از طرفداران برنامه چون دیده که غرضی در کار نبوده.

 

*یکی از انتقادهایی که از تو می شود این است که در درگیری ها و جنگ های لفظی کم می آوری. یادم هست یک بار آقای مایلی کهن گفت: خود شما اصلا چه کاره بوده ای و بعد تو سریع دست و پایت را جمع کردی. این را ایراد می دانی یا بخشی از سیاست برنامه است؟

به خاطر رسانه و شان رسانه، آدم نباید چیزهای شخصی اش را وسط بکشد. می شود بیرون از رسانه نشست و بحث و حتل کل کل کرد. شاید هم آدم کم نیاورد. شما آقای مایلی کهن را گفتید، یکی دو بار آقای درودگر هم همین کار را کرده. من در شان رسانه نمی بینم که بیایم یکی به دو کنم. احساس می کنم شان مخاطب بالاتر از این است. احساس می کنم در این جور مواقع آدم مظلوم واقع شود و سکوت کند، مخاطب خودش تشخیص می دهد حق با کیست. به نظر من این راه حل بهتری است.

 

 *البته خیلی وقت ها هم شیطنت می کنی. از چشم هایت می بارد.

 (می خندد) شاید این ویژگی کرمانی هاست!

 

 *کشف حقیقت وظیفه رسانه است. واقعا هدفت در این شیطنت ها همین است؟

فکر می کنم هر کسی اشتباه می کند باید برملا شود. هر کسی، حتی اگر نزدیک ترین دوستم یا فامیلم باشد. این برملاشدن ها ممکن است با شیطنت هم همراه شود مثل قضیه آقای (آرش) فرزین، داماد آقای پروین که مترجم (راینر) سوبل، (مربی آلمانی پرسپولیس در مزان مدیریت فنی علی پروین) بود. به هر حال شیطنت بود ولی همیشه می گویم از کارهای خیلی خوب ما در برنامه ۹۰ بود.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

درباره وبلاگ


با سلام این وبلاگ جهت آشنایی بیشترشما با مهره ی سرخ آسیا حسین بادامکی و عشق تعصب من و تمام طرفداران به این بازیکن ایجاد شده است امیدوارم لذت ببرید نظرفراموش نشود با تشکرمدیر وبلاگ:محمدامین باقری
موضوعات

آخرین مطالب

پيوندها


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان هواداران11سرخ آسیا و آدرس 11sorkheasia.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
مشاهده جدول کامل ليگ برتر ايران

نويسندگان



ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 217
بازدید دیروز : 27
بازدید هفته : 4352
بازدید ماه : 217
بازدید کل : 201068
تعداد مطالب : 271
تعداد نظرات : 165
تعداد آنلاین : 1





Top Blog
مسابقه وبلاگ برتر ماه

جاوا اسكریپت

نام شما :
ايميل شما :
نام دوست شما:
ايميل دوست شما:

Powered by 20Tools


Pichak go Up
ابزار و قالب وبلاگبیست تولزکد لوگوهای سه گوشه
ابزار و قالب وبلاگبیست تولزسایت خدماتی بیست تولز
ابزار وبلاگ نویسی
قالب وبلاگ و ابزار

سیستم خبرخوان - RSS Reader